آرین کشیشی، نوازندهی بیس و آهنگساز ایرانی، پس از سالها فعالیت در صحنهی موسیقی جَز در ایران، تصمیم گرفت خودش را در میدان جهانی محک بزند. برای او، این تصمیم فقط مهاجرت نبود؛ عبور از یک سقف نامرئی بود که سالها روی سرش حس میکرد.
خلاصه پادکستی مقاله
ایجاد شده توسط هوش مصنوعی (ممکن است تلفظ برخی از کلمات و نام افراد اشتباه باشد)
او به اروپا رفت، در رشتهی موسیقی تحصیل کرد و وارد فضای حرفهای بینالمللی شد. اما برخلاف آنچه از دور به نظر میرسید، مهاجرت نه تنها فرصتی برای رشد، بلکه آغاز مجموعهای از چالشهای ذهنی و عملی بود. «وقتی مهاجرت میکنی، انگار از مدیرعاملی یک شرکت داخلی میری سر کارمند ساده شدن تو یه شرکت بینالمللی. همهچیز از نو شروع میشه. باید ذهنت رو عوض کنی.»
در مسیر جدید، آرین به معنای تازهای از موفقیت رسید. تعریفی که دیگر فقط پیشرفت موسیقایی نبود. او آموخت که در دنیای واقعی، «دستاورد» لزوماً به معنای «تغییر زندگی» نیست و «موفقیت» برای هر کس معنای متفاوتی دارد. حتی برنده شدن جایزهای جهانی ممکن است چیزی درون تو را تغییر ندهد.
در هلند، جایی که حالا سکونت دارد، فهمید موسیقی چطور میتواند به بخشی طبیعی از زندگی تبدیل شود؛ بدون نیاز به تحسین عمومی، بدون تلاش برای همهفنحریف بودن. «اونجا کسی موزیسین میشه چون عاشق موسیقیه، نه چون دنبال تایید یا پول بیشتره.»
با این حال، او تفاوتهای فرهنگی عمیقی بین فضای موسیقی ایران و خارج میبیند. به نظرش، در ایران، مشاغل پولسازتر احترام بیشتری دارند و جایگاه اجتماعی بیشتر وابسته به درآمد است. «همه میخوان تأیید شن. حتی وقتی مهاجرت میکنن، دنبال یه موفقیت قابل ارائه به دیگران میگردن. این یه فشار مضاعفه.»
او تجربهی شنیدن یک ارکستر دانشجویی در خارج از ایران را نقطهی عطفی در درک فضای حرفهای موسیقی میداند؛ جایی که کیفیت صدا، نظم تمرینها و زیرساخت فرهنگی، تفاوت بنیادینی با آنچه در ایران تجربه کرده بود داشت.
اما با همهی اینها، آرین معتقد است فضای موسیقی ایران هم در حال تغییر است. در سالهای اخیر، اجراهای زنده برای موسیقیهای غیرپاپ بیشتر شده و نسل جوانی در حال ساختن فضای جدیدیست؛ نسلی که کمتر دنبال تایید و بیشتر دنبال تجربه است. «نسل قدیم یه جوری کنار کشیده. شاید بخاطر اینکه نمیخواست یا نتونست با فضاهای جدید کنار بیاد.»
او همچنین بر لزوم داشتن «سواد موسیقایی» تأکید میکند. از نظرش، موسیقی مثل هر رشتهی دیگری نیازمند دانش، تحقیق و تلاش مداوم است، حتی اگر این دانش از دانشگاه نیامده باشد. «نابغه بودن خوبه، ولی استثناست. نمیتونی فقط با حس و تجربه بری جلو، مخصوصاً وقتی قراره وارد فضای جهانی بشی.»
زندگی یک موزیسین مستقل در اروپا برای او چیزی شبیه ادارهی یک شرکت یکنفره است؛ از ساخت محتوا و تبلیغ گرفته تا مدیریت مالی، ویرایش ویدیو و رزرو سالن اجرا. «فکر نمیکردم حتی موزیسینهای معروف هم خودشون ویدیوهاشون رو ادیت میکنن. ولی واقعاً موسیقی یکی از سختترین بیزینسهاست.»
آرین هنوز هم از سطحی که در آن ایستاده راضی نیست. به گفتهی خودش، همیشه دنبال یک قدم جلوتر است و میداند که این مسیر هیچوقت تمام نمیشود. او باور دارد که موفقیت در فضای بینالمللی فقط با مهاجرت حاصل نمیشود، بلکه به روحیه، ممارست و آمادگی ذهنی برای مواجهه با تأخیر در نتیجه وابسته است.
در نهایت، توصیهی او ساده ولی قاطع است: «اگه قراره کاری رو بکنی، تا تهش برو. نترس. اونقدر که فکر میکنی سخت نیست، ولی باید بپذیری که آسون هم نیست.»