در چشمانداز پرتنوع موسیقی معاصر جهان، آفتاب درویشی چهرهای است که به واسطهی پیوند عمیق با ریشههای فرهنگی و نگاه شخصی به آهنگسازی، جایگاه متمایزی یافته است. او در آثار خود، مرزهای جغرافیایی را درنوردیده و تجربهی زیستهاش در ایران و هلند را به زبان موسیقایی ویژهای تبدیل کرده که در عین جهانی بودن، رنگ و بوی بومی دارد.
از تهران تا آمستردام؛ شکلگیری مسیر آهنگسازی
درویشی فعالیت هنری خود را با نوازندگی پیانو در دانشگاه تهران آغاز کرد، اما خیلی زود دریافت که علاقهاش فراتر از اجراست و میخواهد خالق موسیقی باشد. در آن زمان، شرایط تحصیل تخصصی آهنگسازی در مقطع کارشناسی در دانشگاه تهران فراهم نبود و تمرکز دپارتمان موسیقی بیشتر بر نوازندگی سازهای ایرانی یا کلاسیک غربی بود. همین مسئله او را به جستجوی مسیرهای تازه سوق داد.
نقطه عطف این جستجو، آشنایی اتفاقی با یک معلم ویولن باروک از کنسرواتوار آمستردام بود که برای ورکشاپی به ایران آمده بود. آفتاب یکی از آثار خود را به او نشان داد و بازخورد مثبتی دریافت کرد. این تجربه دریچهای شد به امکان تحصیل آهنگسازی در اروپا، و سرانجام درویشی به هلند رفت و در رشتهی Composition for Film و Contemporary Composition در کنسرواتوار آمستردام ادامه تحصیل داد.
بازتعریف موسیقی معاصر
پیش از مهاجرت، درویشی تصور میکرد موسیقی معاصر تنها به قطعاتی آتونال و پیچیده محدود میشود، اما آشنایی با طیف وسیع آثار آهنگسازان معاصر در اروپا، چشم او را به جهان تازهای گشود. از جمله آثاری که عناصر فلکلوریک یا فرمهای روایی را وارد موسیقی کرده بودند و برای او با پیشینهی شرقیاش، ملموستر و قابل درکتر بودند. به باور او، موسیقی معاصر الزاماً به سبکی خاص تعلق ندارد، بلکه آنچه آن را معاصر میسازد، زمان و نیت خلق آن است. حتی اگر کسی امروز قطعهای به سبک باروک بنویسد، تا زمانی که این کار از دل تجربهی امروز برآمده باشد، یک اثر معاصر است.
جستجوی صدای شخصی
یکی از محورهای اصلی در رویکرد آهنگسازی آفتاب درویشی، رسیدن به یک زبان شخصی و صادقانه است. او معتقد است اگر آهنگساز به دغدغههای درونی خود وفادار باشد، اثرش شنیده خواهد شد؛ بدون نیاز به استفاده از تکنیکهای صرفاً پیچیده یا نامأنوس. درویشی راهی طولانی را برای رسیدن به جایگاهی طی کرده که در آن بتواند از آهنگسازی امرار معاش کند؛ مسیری که به گفتهی خودش برای هر آهنگسازی – چه در ایران و چه در کشورهای دیگر – چالشبرانگیز است.
از شعر تا صدا؛ روند خلق اثر
نقطهی شروع بسیاری از آثار او، یک متن، شعر یا داستان است که الهامبخش موسیقی میشود. اغلب کار را با پیانو آغاز میکند و سپس به فضای نرمافزاری منتقل میشود. برای مثال، قطعهی معروف او با عنوان “Daughters of the Sol” که برای Kronos Quartet نوشته شد، با الهام از شعر احمد شاملو خلق شده است. علاقهی او به ادبیات، بهویژه شعر نو، همواره در آثارش حضور دارد؛ چه آشکار و چه در لایههای پنهانتر.
تجربههای حرفهای و تدریس
آفتاب درویشی سالها در ایران بهصورت همزمان در عمارت روبرو مسئول بخش موسیقی بود و در دانشگاه تهران نیز تدریس میکرد. در عمارت روبرو، او مسئول انتخاب اجراها بود؛ کاری که گاه با چالشهای فراوانی همراه بود. در دانشگاه، درسی با عنوان “موسیقی در نمایش” طراحی کرد که ترکیبی از علاقهاش به ادبیات، آهنگسازی برای تصویر و تجربهی نوازندگی بود. این درس اکنون با عنوان “Dramaturgy and Music” در کنسرواتوار هلند نیز توسط او تدریس میشود.
اپرای Turandot و همکاریهای بینالمللی
یکی از پروژههای برجستهی او، اپرای Turandot است که با اقتباس از اپرای پوچینی و داستان نظامی گنجوی، در همکاری با یک کارگردان هلندی تولید شد. اگرچه در مسیر اجرا با چالشهایی نظیر دیپورت خوانندهی اصلی روبهرو شدند، اما جایگزینی او با خوانندهی ایرانی، سایه صدیفی، به پروژه عمق و معنا بخشید. اجرای این اپرا در تهران، هلند و استرالیا انجام شد و ادامهی این همکاری از سوی تیم اجرایی در دستور کار قرار گرفت.
از ارتباطات شخصی تا سفارشهای جهانی
برخلاف تصور رایج، بسیاری از همکاریهای مهم درویشی از طریق پیگیری شخصی شکل گرفتهاند. نمونهی بارز آن، ارتباط مستقیم او با مدیر هنری Kronos Quartet بود که به سفارش قطعهای برای پروژهی جهانی Fifty for the Future منتهی شد. حضور اثر او در این آرشیو جهانی، باعث شد آثارش بیش از پیش در سطح بینالمللی دیده و اجرا شود. امروز، بسیاری از پروژههای او بهصورت رسمی و با سفارش نهادهای بینالمللی پیشنهاد میشوند.
آلبومی برای مخاطب گسترده
نخستین آلبوم رسمی آفتاب درویشی، منتخبی از قطعاتی از دورههای مختلف کاریاش است. او تلاش کرده آلبومش مخاطبینی فراتر از جامعهی دانشگاهی موسیقی را نیز جذب کند؛ کسانی که الزاماً پیشزمینهی کلاسیک ندارند، اما به تجربهی شنیداری تازه علاقهمندند. بازخوردهای مثبت از داخل و خارج از ایران نشان دادند که او در رسیدن به این هدف موفق بوده است.
ریشههایی که باقی میمانند
آشنایی درویشی با موسیقی نواحی ایران، پیش از یادگیری موسیقی دستگاهی یا کلاسیک غربی، در ناخودآگاه موسیقاییاش نقش پررنگی دارد. این آشنایی، که حاصل فضای خانوادگیاش و فعالیتهای پژوهشی پدرش در زمینهی موسیقی ایرانی بوده، در ساختار و زیباییشناسی آثارش قابلردیابی است.
نگاه انتقادی به وضعیت موسیقی در ایران
آفتاب درویشی وضعیت فعلی موسیقی معاصر در ایران را دشوار توصیف میکند. به اعتقاد او، مشکل نه از هنرمندان، بلکه از ساختارهای فرهنگی و آموزشی ناشی میشود. نبود حمایت، کمتوجهی به موسیقی معاصر در دانشگاهها و مهاجرت گستردهی هنرمندان، از جمله چالشهایی هستند که فضای موسیقی ایران با آنها دست به گریبان است. او در عین حال، فعالیتهای مستقل موزیسینها در ایران را ارزشمند، پرشور و تحسینبرانگیز میداند.