کابوس، با نام اصلی پوریا تهرانی، یکی از صداهای متفاوت رپ فارسی است. نام هنریاش شاید دیگر بازتاب کاملی از مسیر فردی در حال تغییرش نباشد، اما بهعنوان یک برند در ذهنها جا افتاده و قرار نیست تغییری در آن داده شود. او در جمعها معمولاً خود را رپر معرفی نمیکند، مگر آنکه مخاطبش از پیش بداند با چه کسی روبهروست.
دو مسیر، یک زندگی
کابوس در کنار فعالیت هنریاش، یک مهندس مکانیک تأسیسات تمامعیار است؛ شغلی که طی هفت، هشت سال گذشته با ساعات کاری طولانی (گاهی تا ۱۴ ساعت در روز) دنبال کرده. ریشه این تلاش بیوقفه به آموزههای خانوادگیاش برمیگردد؛ جایی که کارکردن، نه فقط یک وظیفه، بلکه ارزش بود.
شغل مهندسی برایش فقط یک منبع درآمد نیست. از طراحی نقشههای فنی گرفته تا انتخاب تجهیزات، برای او فرآیند خلق اهمیت دارد؛ فرآیندی که به او حس ارزشمندی و اعتمادبهنفس میدهد، چیزی که در گذشته با آن درگیر بوده. همچنین، این شغل موقعیتی اجتماعی به همراه دارد که پوریا احساس میکند هنوز از مسیر هنریاش به آن نرسیده.
ترس بهجای قدرتنمایی
مفهوم “ترس” یکی از محورهای پررنگ در آثار کابوس است. خودش را آدم ترسویی میداند و از این موضوع نه شرم دارد و نه پنهانش میکند. برعکس، باور دارد که ترس بخشی از وجود انسان است که باید آن را شناخت و پذیرفت؛ بهویژه در فرهنگی که از مردان انتظار نترس بودن دارد. او تلاش میکند از طریق آثارش نشان دهد که قوی بودن، همیشه به معنی نترس بودن نیست.
ولخرجی، دغدغههای مالی و خاطره بیپولی
پوریا با وجود داشتن شغلی ثابت، هنوز ترسی عمیق از بازگشت به روزهای بیپولی دارد؛ روزهایی که حتی پول خرید سیگار هم نداشت. هرچند میداند که در صورت بروز بحران، پشتیبانی خانوادگی دارد، اما ترسش نه از بیخانمان شدن، بلکه از ناتوانی در تأمین رفاههای کوچک و ولخرجیهاییست که به آنها علاقه دارد. او دوست دارد “سفرهدار” باشد، برای اطرافیانش خرج کند و از این توانایی لذت میبرد.
خاکسترینویس، اما مسئول
فضای آثار کابوس اغلب تیره، خاکستری یا واقعگراست. او میگوید از چیزهایی میخواند که خودش نیاز به شنیدنش دارد.
کابوس برای خود هنرمند بودن را همراه با مسئولیتی اجتماعی میبیند؛ مسئولیتی برای بیان صادقانه، برای جلوگیری از ترویج نفرت و برای بالا بردن استانداردهای فکری در رپ فارسی. با ادبیات زنستیز، دیسهای سطحی و فحاشیهای بیمنطق میانهای ندارد و پاسخ او اغلب با زبان طعنه و بازیهای ذهنی همراه است.
بیادعایی با عمق
در بیان نظرات، قاطعیت مطلق ندارد. زیاد از “البته” استفاده میکند. این نه از سر تردید، بلکه از درک انسان بهمثابه موجودی سیال است؛ کسی که تغییر میکند و نباید در قالبهایی خشک زندانی شود. او به دنبال تایید بیرونی نیست و سعی میکند به صدای درونی خودش گوش دهد.
از نظر کابوس، “خوب بودن” با “ارزشمند بودن” فرق دارد. محبوبیت لزوماً به معنی کیفیت نیست و چیزهای ارزشمند نیاز به کشف و درک عمیقتر دارند. به همکاری با هنرمندان مختلف علاقه دارد، اما در آثار مشترک، دنبال انتقال معنا و عمق است.