نجوا خبازی

پرتره‌ای از یک هنرمند چندلایه

نجوا خبازیان، موسیقی‌دان ۳۷ ساله‌ای است که مسیر حرفه‌ای خود را میان ژانرهای پاپ و موسیقی کودک ترسیم کرده. او تحصیلات دانشگاهی خود را در نوازندگی گیتار کلاسیک گذرانده، اما انتخاب‌های امروزش در دنیای پاپ و کودکان، بازتابی‌ست از جست‌وجویی درونی برای یافتن زبان شخصی‌اش در موسیقی.


میان کلاسیسیسم و پاپ

هرچند نجوا سال‌ها نوازنده گیتار کلاسیک بوده، اما امروزه عمده آثارش در فضای پاپ شکل می‌گیرند. با این حال، هنوز آرزو دارد اثر آن پیشینه کلاسیک را در کارهایش حفظ کند و از تکرار آکوردها و رنگ‌های یکنواخت در پاپ فاصله بگیرد. این روزها مشغول یادگیری بیشتر در زمینه هارمونی و رنگ‌آمیزی صوتی‌ست تا بتواند موسیقی‌اش را غنی‌تر و شخصی‌تر کند.

به نظر او، پاپ امروز بیش از حد هم‌شکل شده است. اما می‌گوید راه حل این یکسانی، متفاوت بودن مصنوعی نیست؛ بلکه بازگشت به اصالت شنیداری هر هنرمند می‌تواند راهگشا باشد. خودش هم همیشه سعی کرده صادقانه از درونش بنویسد و صرفا برای دیده شدن موسیقی نسازد.


پاپ، کودک، یا هر دو؟

نجوا تا کنون چندین تک‌آهنگ پاپ منتشر کرده اما هنوز آن‌ها را در قالب یک آلبوم منسجم عرضه نکرده است. خودش این موضوع را ناشی از ایده‌آل‌گرایی، کمال‌طلبی، و گاهی هم تنبلی می‌داند. می‌گوید بعضی ایده‌ها در ذهنش هفت تا ده سال مانده‌اند و هنوز اجرا نشده‌اند. در کنار این تعویق‌ها، گاه از خودش می‌پرسد چرا دیگر مثل گذشته آهنگ نمی‌سازد؟ شاید بلندپروازی‌ها و انتظارات بالایش، مانع حرکت شده‌اند.


اتفاقی به دنیای کودک رسیدم

موسیقی کودک برای نجوا مسیری ناگهانی و بدون برنامه‌ریزی بود. آغازش، یک خاطره از فریاد شادی پیش‌آهنگی بود که مادرش برایش تعریف کرد؛ و همین الهام‌بخش نخستین قطعه کودکانه‌اش شد. از آن پس، در برخورد با جهان کودکانه – از باران و برف گرفته تا گربه‌ای با پای شکسته – قطعاتی ساخت که بعدها به یک آلبوم تبدیل شد.

اگرچه در گذشته با کودکان راحت نبود، امروز اجرا برای بچه‌ها یکی از لذت‌بخش‌ترین بخش‌های زندگی‌اش است. با این حال، مشکلات مالی و حقوقی با ناشر آلبوم کودک، باعث شد درآمدی از آن نداشته باشد. با این حال همچنان معتقد است موسیقی کودک مخاطب خاص و همیشگی خود را دارد.


بازخوانی یا گفت‌وگوی بین نسل‌ها؟

بخش مهمی از آثار منتشرشده نجوا، بازخوانی قطعات قدیمی‌ست. او بازخوانی را نه برای دیده شدن، بلکه مانند ورق زدن آلبوم خاطرات می‌بیند. سعی می‌کند قطعاتی را انتخاب کند که یا کمتر شنیده شده‌اند یا اجرای او زاویه‌ی جدیدی به آن‌ها اضافه کند.

با این حال، تجربه‌ی دیده شدن گسترده‌اش از طریق یک بازخوانی موفق (مانند قطعه «لبخند») باعث شد به چالش درونی‌اش فکر کند: نکند دیگران تصور کنند هدفش فقط دیده شدن بوده؟ با اینکه بازخوانی‌ها در مخاطب‌گیری مؤثرند، اما مسیر کلی نجوا نشان می‌دهد که دغدغه‌اش فراتر از این است.


نوسان، روانکاوی، خودشناسی

در پشت لبخندهای اجراهای کودکانه، هنرمندی قرار دارد با نوسانات خلقی زیاد، دغدغه‌های عمیق، و پرسش‌هایی جدی درباره خودش. نجوا در دو سال و نیم گذشته به روانکاوی روی آورده و در تلاش است تا بخش‌های مختلف شخصیت خود را کشف کند و تغییر دهد. می‌گوید بسیاری از ما درون برچسب‌هایی شکل گرفته‌ایم که جامعه یا خانواده به ما داده‌اند؛ و جدا شدن از آن‌ها، نیاز به کار جدی دارد.

او در فضای مجازی با دو وجه ظاهر می‌شود: یکی شادی‌آور و کودکانه، دیگری درون‌نگر و پرسش‌گر. این دوگانگی برای خودش هم ملموس و گاه آزاردهنده است.


نگاه کلی به موسیقی امروز

نجوا می‌گوید موسیقی ایران (و شاید فراتر از آن) در یک مرحله‌ی بی‌رمق و غیر الهام‌بخش قرار دارد. به نظرش هنوز اتفاق تازه‌ای در راه نیست، اما همین خلأ شاید نشانه‌ای از نزدیک بودن یک تغییر بزرگ باشد.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!