نگار خارکن، نوازندهی برجستهی کمانچه، آهنگساز و کاوشگر در حوزهی موسیقی ایرانی است که با نگاهی عمیق و شخصی به ردیف موسیقی، مسیر متفاوتی را در نوازندگی و آهنگسازی پیموده است. او را میتوان از چهرههای نوگرای موسیقی معاصر دانست که در کنار مهارت فنی بالا، نگاهش به موسیقی ریشه در تجربهی درونی، نقد ساختارها و پیوند با فرهنگهای پیرامونی دارد.
آغاز مسیر با ردیف، بازخوانی درونی آن در سالهای بعد
نگار خارکن از سن دوازده سالگی با ورود به هنرستان موسیقی، آموزش رسمی کمانچه را آغاز کرد. او همانند بسیاری از هنرجویان، در ابتدا با ردیف موسیقی ایرانی صرفاً به عنوان یک متن درسی روبرو شد، نه یک زبان زنده برای بیان هنری. اما این نگاه بعدها تغییر کرد؛ در آستانهی سیسالگی، زمانی رسید که او تصمیم گرفت به سازش و به درون خود رجوع کند تا ببیند واقعاً چه حرفی برای گفتن دارد.
از آن زمان، پرسش محوریاش این شد: با ردیف چه میتوان کرد؟
به باور خارکن، ردیف نه یک محدودیت، بلکه منبعی غنی از موتیف ها، پترن ها، الگوهای صوتی و ریتمیک است که میتواند بستر مناسبی برای Improvisation یا بداههپردازی فراهم کند. او ردیف را نه بهعنوان مجموعهای بسته، بلکه به عنوان ساختار صوتی میبیند که امکان آفرینش شخصی را مهیا میکند؛ تجربهای که در هیچ چارچوب سنتی نمیگنجد.
از استادان بزرگ تا صدای شخصی
در کارنامهی حرفهای نگار خارکن، همکاری با بزرگان موسیقی ایرانی از جمله محمدرضا شجریان (در گروه شهناز)، حسین علیزاده و شهرام ناظری دیده میشود. این تجربیات، هرچند مهم و اثرگذار بودند، اما به گفتهی خودش، پایان مسیر نبودند. او بهدنبال صدای شخصی خویش است؛ چیزی که نه در تقلید از استادان، بلکه در عبور آگاهانه از آموزهها به دست میآید.
دو سبک کمانچهنوازی؛ از ویولون تا ردیف
خارکن در تحلیل خود از شیوههای نوازندگی کمانچه، به دو رویکرد اشاره میکند:
- شیوهی متأثر از ویولن: که با استفاده از تکنیکهای ویولن روی کمانچه، تحولاتی در این ساز ایجاد کرد. نوازندگانی مانند اردشیر کامکار در پیشبرد این روش نقش مهمی داشتند.
- شیوهی ردیفمحور و مختص کمانچه: سبکی که بر بداههپردازی، انتقال “مطلب” و شکلدهی به بیان شخصی تأکید دارد. استادانی چون استاد علیاصغر بهاری، آقای هادی منتظری، آقای محمد مقدسی و کیهان کلهر از چهرههای شاخص این رویکرد هستند.
نگار خارکن با تجربهی هر دو شیوه، در تلاش است از آنها عبور کند تا به زبان منحصربهفرد خود در نوازندگی برسد.
گوش سپردن به شرق؛ از مغولستان تا موسیقی تجربی
افق موسیقایی نگار خارکن محدود به مرزهای ایران نیست. او با علاقهمندی به ethnic music از کشورهای همسایه مانند مغولستان، قزاقستان و ازبکستان، پیوندهایی بین فرهنگهای صوتی کشف کرده و درک خود از موسیقی تلفیقی (fusion music) را بر مبنای احترام به ریشهها و حفظ هویت فرهنگی هر سبک بنا کرده است.
او باور دارد که تلفیق واقعی، تنها در صورتی معنا دارد که «هستهی اصیل» موسیقی حفظ شود و صرفاً ترکیب سطحی سازها یا تمها نباشد.
تجربیات بینالمللی و مواجهه با هنر معاصر
نگار خارکن در چندین art residency بینالمللی نیز شرکت کرده است؛ از جمله در کاشان و در اقامتگاه هنری Cité internationale des arts در پاریس. این فضاها، فرصت تعامل با هنرمندان رشتههای مختلف را برایش فراهم کرده و در گسترش نگاه او به موسیقی مدرن (modern music) و موسیقی تجربی تاثیرگذار بودهاند.
نتیجهی یکی از این تجربهها، ساخت قطعهای در آلمان بود که صدای اذان را با عناصر موسیقی تجربی ترکیب میکرد؛ اثری که مرزهای سنت و نوآوری را درهم میشکند.
آلبومها، تکآهنگها و مسیر بیانی
نگار خارکن تاکنون دو آلبوم با آهنگسازی خود منتشر کرده است:
- «سبز در سبز»
- «آن سیاه افسونکار»
همچنین، تکآهنگهایی مانند «راه شبدیز» و «رامه» نیز از آثار اخیر او هستند که به بیان موسیقایی کنونیاش نزدیکترند؛ بیانی که به گفتهی خودش، کمتر در قالبهای متعارف گنجیده و بیشتر حاصل تجربهگری و عبور از فرمهای تثبیتشده است.
نگاهی منتقدانه به وضعیت موسیقی و نقش زنان
نگار خارکن در کنار فعالیت هنری، دیدگاهی نقادانه به وضعیت موسیقی ایران نیز دارد. او به سردرگمی ژانرها پس از انقلاب، بحران هویت در موسیقی رسمی، و کمبود نوآوری اشاره میکند.
از سوی دیگر، بهصراحت درباره چالشهای زنان در موسیقی سخن میگوید. او معتقد است که هنرمندان زن نباید مجبور باشند برای دیده شدن، زن بودن خود را انکار کنند یا تحت فشار کلیشههای جنسیتی قرار بگیرند. به باور او، هنر باید فراتر از جنسیت باشد و هر هنرمندی بتواند تمام جنبههای زن درون و مرد درون خود را آزادانه بیان کند.