شایان شکرابی

شایان شکرابی از آن دسته هنرمندانی‌ست که مسیر زندگی‌اش را میان دو دنیای به‌ظاهر متضاد طی کرده: موسیقی و پزشکی. او نه‌تنها به عنوان یکی از اعضای اصلی و آهنگساز گروه موسیقی دال شناخته می‌شود، بلکه در حرفه پزشکی و در شاخه روان‌پزشکی نیز فعال است. این دوگانگی، بازتابی‌ست از چالشی آشنا برای بسیاری از جوانان ایرانی: مواجهه با انتخابی زودهنگام میان امنیت شغلی و اشتیاق درونی.

میان خواست خانواده و اشتیاق درونی

شایان می‌گوید انتخاب رشته برایش در ۱۷-۱۸ سالگی تصمیمی سخت بوده، چرا که از یک‌سو تحت تأثیر خواسته پدرش، استاد دانشگاه پزشکی، قرار داشت و از سوی دیگر، علاقه‌اش به موسیقی ریشه‌ای دیرینه در دوران پیش‌دبستانی داشت. او از کودکی شیفته کیبورد و صدای موسیقی بود، اما نهایتاً مسیر تحصیلی‌اش را در پزشکی ادامه داد.

توازن ناپایدار میان دو حرفه

رسیدن به تعادلی میان پزشکی و موسیقی، آن هم در سطح حرفه‌ای، نیازمند تلاش مداوم و مدیریت انرژی و زمان است. شایان که هم‌اکنون رزیدنت روان‌پزشکی است، اعتراف می‌کند که فعالیت‌هایش در گروه دال، پس از شروع دوره دستیاری کاهش یافته و تنها «نبضی» از آن باقی مانده است. روزهایی بوده که تمرین‌ها از دست رفته، اجراها لغو شده و ایده‌ها نیمه‌تمام مانده‌اند. با این حال، او همچنان تلاش می‌کند این دو مسیر را در کنار هم پیش ببرد، هرچند با فراز و نشیب فراوان.

دال؛ گروهی بر پایه دوستی و درک

شایان شکرابی از بنیان‌گذاران و آهنگسازان گروه دال است؛ گروهی که بیش از یک دهه در صحنه موسیقی ایران فعالیت داشته و در این مدت، علی‌رغم فراز و فرودهای اعضا، انسجام خود را حفظ کرده است. یکی از دلایل اصلی تداوم این همکاری، رابطه مبتنی بر درک و احترام میان اعضاست. آن‌ها هویت فردی یکدیگر را با تمام چالش‌ها و محدودیت‌هایش پذیرفته‌اند.

این همدلی در کنار ساختار غیرسنتی گروه، آن را متمایز کرده است. دال خواننده‌ای به معنای مرسوم «فرانت‌من» ندارد. امین، خواننده گروه، تمایلی به بودن در مرکز توجه ندارد و شایان نیز خود را تنها یکی از اعضای تیم می‌داند، نه رهبر. غزل، شاعر گروه، نیز نقشی محوری در ساختار دال دارد. همین ساختار افقی، همزمان که آزادی بیشتری فراهم می‌کند، در تصمیم‌گیری‌ها نیز چالش‌برانگیز است.

فرآیند خلاقانه‌ای از دل تعامل

فرآیند خلق در دال معمولاً با یک ملودی از سوی شایان آغاز می‌شود و سپس غزل شعری بر اساس آن می‌نویسد؛ البته گاهی هم مسیر برعکس طی می‌شود. این همکاری هنری نیازمند هماهنگی بالا بین زبان موسیقی و زبان شعر است؛ چالشی که آن‌ها در گذر زمان با آزمون و خطا و تعامل حل کرده‌اند.

موسیقی در ایران؛ موانع ساختاری، سانسور و اقتصاد معیوب

دال فعالیت خود را به‌صورت مستقل آغاز کرد. هزینه‌های تولید ابتدا به طور مساوی میان اعضا تقسیم می‌شد، اما با حرفه‌ای‌تر شدن، برای نقش‌های تخصصی مثل آهنگسازی یا ضبط، سهم بیشتری در نظر گرفته شد. با آلبوم «گذر اردیبهشت»، همکاری با تهیه‌کننده‌ها آغاز شد، اما این همکاری‌ها بیشتر جنبه پروژه‌ای داشتند.

با این حال، صنعت موسیقی در ایران از سانسور، ممیزی و نبود زیرساخت‌های مالی مشخص رنج می‌برد. شایان می‌گوید که بسیاری از قوانین فرهنگی، سیال و سلیقه‌ای‌اند و هنرمندان نمی‌دانند چه زمانی ممکن است کارشان توقیف یا تحریف شود. از سوی دیگر، تحریم‌ها و فیلترینگ دسترسی به پلتفرم‌های درآمدزای جهانی را نیز دشوار کرده‌اند.

او باور دارد که حتی در پزشکی هم میزان رضایت شغلی متناسب با زحمت کشیده‌شده نیست، اما وضعیت موسیقی بحرانی‌تر است. این شرایط باعث شده هنرمندان بسیاری، از جمله اعضای دال، شغل دوم داشته باشند.

نه به نمایش، آری به معنا

در چنین فضای فرسایشی، دال تصمیم گرفته در چرخه رسمی و «نمایش مسخره» صنعت موسیقی ایران وارد نشود. فعلاً برنامه‌ای برای گرفتن مجوز رسمی یا انتشار آثار در چارچوب‌های موجود ندارند. به‌جای آن، تمرکز آن‌ها بر حفظ ارتباط انسانی، تجربه‌های مشترک و خلقی صادقانه باقی مانده است.

آینده‌ای سیال، اما امیدوار

شایان تصویری قطعی از آینده دال در ذهن ندارد. او باور دارد که در جامعه‌ای با افق کوتاه، برنامه‌ریزی بلندمدت دشوار است. اما آرزویی ساده دارد: تجربه سفرهای گروهی برای اجرا در خارج از کشور. او می‌گوید بهترین لحظات کاری‌اش در سفرهای کوتاه با گروه رقم خورده‌اند و این حس زندگی مشترک برایش ارزشمندترین بخش مسیر هنری‌ است.

امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد!